سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دبستان نرجس ناحیه 6 اصفهان
 
لینک دوستان

روش های افزایش انضباط در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی
دشواری کنترل دانش آموزان با توجه به ویژگی های سنی آن ها روز به روز روبه افزایش است. بسیاری از معلمان و مدیران از برخورد با مسایل انضباطی دانش‌آموزان احساس ناتوانی می کنند و به طور معمول ممکن است برخورد های نامناسبی با این رفتارها داشته باشند.
در زمینه‌ی بی ‌انضباطی دانش‌آموزان، معلمان باید پاسخگوی سوالاتی از قبیل این سوالات باشند.

بی‌انضباطی چیست و چگونه می توان انضباط را آموخت؟

چگونه می توان از بروز رفتارهای نا مناسب دانش‌آموزان که نظم و انضباط کلاس را مختل می‌کنند جلوگیری کرد؟

علل بی انضباطی دانش‌آموزان کدامند؟

چگونه می توان این رفتارهارا کاهش داد یا از بین برد؟


تعریف انضباط و بی انضباطی:

نظم و انضباط تعاریف متعددی دارد. عده‌ای کنترل رفتار فراگیرندگان و تسلط بر عوامل رفتاری آنان را انضباط می نامند، برخی معتقدند؛ نظم و انظباط شامل هر نوع سازماندهی در محیط مدرسه و کلاس است، به نحوی که سبب افزایش یادگیری ‌شود.

در واقع «انضباط بدان دسته از اعمال معلم اطلاق می‌شود که مانع سر زدن رفتارهایی از دانش آموز است که فعالیت کلاسی را مختل یا تهدید به اخلال می کند»

ایزابل کلاک: «بی انضباطی را رفتاری می داند که از طرف تعدادی از دانش‌آموزان انجام می شود و مشکلاتی را برای فرد معلم به وجود می‌آورد و معلم را در راه رسیدن به هدف که ارتقای تحصیلی دانش‌آموزان است با مشکل روبرو می‌کند و مانع از پیشرفت کار تحصیلی می شود و رفتار آنان نا معقول و نا منظم است ».


با وجود تعاریف بالا بی انضباطی را می توان این گونه تعریف کرد:

انجام دادن هر عمل یا رفتار پذیرفته نشده و نامعقول توسط دانش‌آموز که سازماندهی مدرسه و کلاس را مختل یا تهدید به اخلال می کند و باعث کاهش کارایی معلم و دانش‌آموزان شده و معلم را در رسیدن به هدف اصلی خود باز می دارد.


آموزش انضباط:

انضباط را می توان از کودکی به افراد آموخت زیرا در کودکی افراد می توانند بهتر بیاموزند وبهتر بدان عادت کنند.

راه های زیر را برای نظم بخشیدن به کودکان توصیه می‌شود.


1.آموزش‌ها: یعنی باید به دانش آموز آموزش دهیم تا در دنیای جدید بدون سردرگمی زندگی کند.

2.تذکرات: باید از انضباط برای دانش آموز تعریف کرده و آن را لازمه‌ی موفقیت بدانیم

3.تهیه مقررات: تهیه مقررات و تنظیم آن به دانش آموزان یک کار اساسی است و باید قوانین منطقی در نظر بگیریم.

4.جنبه الگویی: باید برای دانش آموز الگو بوده و عامل و مجری نظم باشیم و اگر خود منظم نباشیم انتظار نظم از کودک بیهوده است .

5. تنظیم برنامه: باید سعی کنیم با برنامه‌ای به زندگی دانش آموز نظم ببخشیم.

6.نشان دادن آثار: دانش آموز را باید از فواید نظم و زیان های بی نظمی آگاه کنیم.

7.سپردن مسولیت: باید مسئولیت‌هایی در رابطه با نظم به دانش آموز بسپاریم برای مثال: مسولیت نظم اتاق

8.زمینه سازی برای عادات: اگر بتوان رعایت نظم را بخشی از زندگی دانش آموز کرد در آن صورت به آن عادت خواهد کرد.


«پیش‌گیری از بی‌انضباطی»

پیش‌گیری از رفتار نا مطلوب دانش‌آموزان به‌دو دلیل مهم است

1.به دلیل عملی: یعنی پیش‌گیری از بروز رفتار نامطلوب آسان‌تر از تغییر آن است.

2.به دلیل انسانی: یعنی معلم خود را مسئول اصلاح و بر طرف کردن رفتار نا مطلوب دانش‌آموز


معلم باید به نکاتی که باعث قطع ارتباط در کلاس می‌شود و همچنین به نیازهای دانش‌آموزان توجه کند و نباید اجازه‌ی گستاخی به دانش‌آموزان دهد و برای پیش‌گیری از رفتار نامطلوب دانش‌آموزان به نکات زیر توجه کند:


1. رفتارهای بی نظم را مشخص و قوانین کلاس را مطرح کند و دانش‌آموزان ملزم به رعایت آن شوند

2. به طور انفرادی با افراد نا منظم برخورد کرده دلایل بی نظمی را جویا ‌شوند .

3. دانش‌آموزان باید رفتار مطلوب و مورد نظر معلم را بشناسند .

4. بی‌توجهی به رفتار نا منظم دانش‌آموزان باعث می‌شود تا وی احساس کند که معلم فردی نا کارآمد است.

5. شرط لازم برای اجرای قوانین قابل درک و فهم بودن آن برای دانش‌آموزان است.

6. آغاز کلاس با جذابیت و متعاقب آن دادن آزادی بیشتر به دانش‌آموز

7. علاقه‌مند کردن دانش‌آموز به درس با یادگیری معنادار


علل بی انضباطی دانش‌آموزان:

بروز رفتارهایی از دانش‌آموزان که انضباط کلاس را مختل می‌کند تنها به معلم، کلاس درس مربوط نیست بلکه علل دیگری نیز نظیر عوامل آموزشگاهی، خانوادگی، اجتماعی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم زمینه را برای رفتارهای مخرب دانش‌آموزان فراهم می‌کنند. این عوامل را می‌توان به مواد زیر تقسیم بندی کرد:


الف :علل مربوط به دانش آموزان

گاهی علل بی نظمی در کلاس ناشی از خود دانش‌آموزان است مانند:

1. ناراحتی‌های جسمی، روحی و روانی

2. نداشتن علاقه و انگیزه

3. سردرگم بودن و بی‌توجهی به انتظارات معلم و کلاس

4. نداشتن برنامه‌ی شخصی مطالعه

5. کم خوابی و خستگی مفرط

6. انجام ندادن تکالیف خود

7. تغذیه نامناسب

8. ناامیدی به آینده

9.استقلال طلبی و مقابله با اقتدار معلم(صفوی)


ب)علل مربوط به معلم:

1. فقدان آمادگی جسمی ، روحی و روانی معلم

2. نامناسب بودن وضعیت ظاهری معلم

3. نا آگاهی از روش‌های جدید تدریس واستفاده از روش‌های سنتی

4. بی علاقگی به شغل معلمی

5. ناتوانی در بر قراری ارتباط مطلوب با دانش‌آموزان

6. تبعیض گذاشتن بین دانش‌آموزان

7.نا مناسب و نا رسا بودن صدای معلم

8 . نداشتن طرح درس

9. بی‌توجهی به دانش‌آموزان

10. فعال بودن معلم و منفعل بودن دانش‌آموزان

11. استفاده نامناسب از تشویق و تنبیه

12. بی‌حوصلگی و نداشتن صبر و سعه صدر

13. بی نظمی معلم ( دیرآمدن به کلاس و ترک کردن زود هنگام آن)

14. تسلط نداشتن به موضوع مورد یادگیری

15. بی‌توجهی به مسایل و مشکلات دانش‌آموزان

16. مبهم بودن توقعات و انتظارات معلم

17. بروز رفتارها و حرکات نامنظم درکلاس

18 . تحقیر و تمسخر دانش‌آموزان

19. نداشتن روحیه‌ی انتقاد پذیری و خودداری از پاسخ‌گویی به سوالات دانش‌آموزان

20. ناآگاهی از روش‌های اصلاح رفتار

21. علاوه بر این ها شخصیت معلم نیز ممکن است نقش عمده‌ای در بی‌نظمی و یا برقراری نظم و انضباط کلاس داشته باشد،چنانچه برخی روانشناسان معتقداٌ در جایی که دانش‌آموزان معلم خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند بی انضباطی وجود نخواهد داشت.


ج)علل مربوط به کلاس درس:

محیط مدرسه را می‌توان از دو بعد فیزیکی و عاطفی مورد بررسی قرار داد.


تأثیر محیط فیزیکی کلاس:

وضعیت فیزیکی کلاس مانند، نظافت و پاکیزگی، برخورداری از نور و هوای مناسب، میز و صندلی راحت وکافی، تخته و وسایل سرمایشی و گرمایشی مناسب نقش انکارناپذیری در ایجاد نظم و انضباط کلاس دارند.

در کلاس که وسایل سرمایشی یا گرمایشی مناسب وجود نداشته باشد، دانش‌آموزان به دلیل سرمای زیاد یا گرمای بیش از اندازه نمی‌توانند راحت بنشینند. از این رو مجبور می‌شوند دست به اعمالی بزنند که نظم کلاس را مختل کند.


تأثیر محیط عاطفی کلاس:

علاوه بر عوامل فیزیکی کلاس، عوامل عاطفی مانند تعویض مکرر برنامه‌ی درسی، برخورد نامناسب دست اندرکاران ستادی مدرسه با دانش‌آموزان، یکنواخت بودن برنامه‌های صبحگاهی یا عصرگاهی مدرسه بی‌توجهی به خواسته‌هاو انتظارات معقول دانش‌آموزان و.... را می‌توان نام برد که شرایط و موقعیت را برای بروز رفتارهای نامطلوب دانش‌آموزان فراهم می کند.


د)علل مربوط به خانواده:

صاحب نظران روانشناسی تربیتی یکی از مهم ترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را خانواده می‌دانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و با دوام‌ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان می‌باشد. عوامل متعدد می‌تواند در رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارد (از جانب خانواده) که به موارد زیر اشاره می‌کنیم.


1. فضای روانی و عاطفی:

منظور مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی است که بین اعضای خانواده وجود داشته باشدو بصورت مستقیم(آموزش‌های اخلاقی و...) یا غیر مستقیم(همانند سازی و تقلیدو...)رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.


2 . شرایط ناسالم خانوادگی:

شامل مواردی مانند طرد کودک، تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی کودک، انتظار نابجا از کودک و... می‌باشد.


3. فقدان والدین:

نبود هر یک از والدین ، بویژه مادر چنانچه با کمبود ارضای نیازهای طبیعی و اساسی همراه شود اثرات ناگواری در شرایط اجتماعی کودک خواهد گذاشت.


4.عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی:

چنانچه در محیط خانه اصول اخلاقی معینی حکم فرما نباشد یا اینکه اصول ثابت باشند و یا برای کودک تبیین نگردند در ایجاد مشکلات رفتاری کودک نقش خواهند داشت.


از دیدگاه آلفرد آدلر ترتیب ولادت در رفتارهای افراد نقش دارد آدلر معتقد است جایگاه ویژه فرزندان با تولد فرزند بعدی تهدید می‌شود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعیت خود نخواهد بود. اختلافات خانوادگی و بی‌نظمی دار خانواده سبب تأثیر نامطلوب در رفتار فرد شده و زمینه‌ی لازم را برای بروز رفتارهای مخرب فراهم می‌آورد و به این ترتیب نظم و انضباط کلاس را به هم می‌زند.


و)علل مربوط به روابط اجتماعی :


عوامل اجتماعی اغلب به طور مستقیم تأثیر شگرفی در رفتارهای دانش‌آموزان می‌گذارد. از بین عوامل اجتماعی موثر در رفتارهای دانش‌آموزان به موارد زیر اشاره می‌کنیم:


1. طبقه‌ی اجتماعی:

شامل مواردی مانند میزان سواد والدین ، فرهنگ حاکم برخانواده و .... که هر کدام به نوعی تأثیر می‌گذارد.


2. گروه همسالان :

مهم ترین الگوی کودکان پس از والدین که تأثیر زیادی در رفتار کودکان می‌گذارد.


3. عوامل اجتماعی دیگر:

از قبیل تلوزیون که به عنوان الگوی رفتاری از عوامل مهم تعیین کننده در رفتار است.


ع)عوامل روانی :

از عوامل روانی موثر در اختلا‌لات رفتاری می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.


1. تعارض:

یعنی فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته که قادر به انتخاب یکی نیست پس با انتخاب یکی در مقابل دیگری احساس محرومیت می‌کند و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی می‌شود.


2. ناکامی:

منظور ناراحتی شدید از نرسیدن به یک هدف است. وقتی برای رسیدن به چیزی از لحاظ روانی برنامه‌ریزی می‌کنیم و به آن نرسیم دچار سرگردانی شده و موجب ناراحتی می‌شود.


3. استرس:

هنگامی که مجموعه‌ای از عوامل روانی درونی و بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدید کننده یا آسیب روانی می‌شود موجب ایجاد فشار و ناراحتی روانی می‌شود.


برخی ازراه های از بین بردن یاکاهش عوامل بی نظمی:

برای کاهش عوامل بی نظمی دانش‌آموزان باید میان خانه ومدرسه هماهنگی وجود داشته باشد. برای کاهش عوامل بی نظمی معلمان باید معلم آمادگی تغییر رفتارهای به عنوان واکنشی نسبت به حقایق آشکار شده توسط مشاهده را داشته باشد. برای کاهش عوامل بی نظمی موثر از کلاس باید شرایط فیزیکی کلاس را بهتر کنیم و روابط بین کارکنان و دانش‌آموزان بهتر شود. برای کاهش این عوامل در خانواده باید والدین فرزندان خودرا به انضباط تشویق کرده و وظایف شان را در قبال فرزندان خود به خوبی اجرا کنند.


راه های کاهش یا حذف رفتارهای بی نظمی

در آموزش و پرورش وظیفه معلمان تنها این نیست که به ایجاد و تقویت رفتار مطلوب اقدام کند بلکه باید رفتار نا مطلوب دانش آموز را کاهش داده یا از بین ببرند. برای از بین بردن رفتار نا مطلوب روش های زیر توصیه می‌شود:


1. خاموشی :

برای اینکه رفتار نامطلوب دانش آموز ادامه نیابد می‌بایست شرایط طوری فراهم شود که برای انجام دادن آن رفتار نا مطلوب پاداشی در یافت نکند.


2 . اشباع :

رفتار نامطلوب شاگرد به مدت طولانی تقویت می‌شود تا دانش‌آموز اشباع شود و احتمال تکرار آن کاهش یابد یعنی درست برعکس خاموشی و این روش بر خلاف تنبیه عوارض جانبی ندارد.


3 . تقویت رفتار مغایر :

رفتاری را که مغایر با رفتار نامطلوب است تقویت می‌کنیم که خود از یک اصل روانشناسی ناشی می‌شود که انسان نمی تواند خود را همزمان روی دو رویداد مخصوصا اگر مغایر باشد متمرکز کند.


4. محروم کردن :

یعنی دانش‌آموز به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است از دریافت تقویتی محروم می شود برای مثال دانش‌آموز که به کلاس علاقه دارد به خاطر بی نظمی از کلاس اخراج می‌شود.


5 . جریمه کردن :

یعنی کم کردن مقداری از عامل تقویت کنند به دلیل انجام رفتار نامطلوب برای مثال کسر چند نمره به دلیل شیطنت یا بی نظمی.


مشاوره و مذاکره با دانش‌آموز نامنظم :

معلم می‌تواند در برابر دانش‌آموز نامنظم از شیوه ی صحبت آرام استفاده. در این روش معلم, مشاوره می‌کند چون دانش‌آموز در کلاس او بی نظمی کرده و معلم می داند در آن هنگام دانش‌آموز مشغول چه کاری است و آن شرایط را به خوبی می‌شناسد. در این هنگام معلم نباید از انتقاد زیاد استفاده کند چون باعث می‌شود دانش‌آموز حالت تدافعی به خود بگیرد و بهانه های بیشتری بتراشد.


معلم باید از طریق مذاکره‌ای صریح به دانش‌آموز بفهماند کارش تا چه اندازه زشت بوده است و بازنده‌ی اصلی نیز خود دانش‌آموز است و اگر این رفتار نامطلوب راترک کند سود زیادی خواهد کرد. برای این کار معلم باید« ازباب پرسش » وارد شود برای مثال از شاگرد می‌پرسد «چرا به این کار(بی نظمی) پیشنهاد شدی » و به بهانه تراشی های وی توجه چندانی نمی‌کند در واقع معلم اعتقاد خودش راکه رفتاری هر قدر هم غیر قابل قبول و نامطلوب باشد هدف داراست اعلام می‌کند.


اصل تقویت منفی :

برای اینکه دانش‌آموز را از انجام رفتار نامطلوبی باز داریم باید ترتیبی بدهیم که هر زمان رفتار او در جهت مطلوب تغییر کرد به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان می‌دهیم. در کاربرد این اصل پایان دادن باید به آسانی امکان داشته باشد زیرا در غیر این صورت دانش‌آموز فایده‌ای در تغییر دادن رفتار خود نمی‌بیند.


تنبیه:

یعنی اضافه کردن یک محرک بیزار کننده به محیط پس از انجام رفتار نامطلوب این روش معایبی دارد:

1. باعث نابودی رفتار نمی‌شود و فقط آن را وا پس می‌زند.

2. سبب ترس یا نگرانی شدید می‌شود.

3. از توجه دانش‌آموزان به فرد تنبیه گر کاسته می‌شود و به دستورهای او عمل نمی‌کند.

 


پیامک تبلیغاتی
[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:29 عصر ] [ کلاس اول ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 281
کل بازدیدها: 332294